از میلاد تا معراج

از میلاد تا معراج

شهید مجتبی آدینه وند
از میلاد تا معراج

از میلاد تا معراج

شهید مجتبی آدینه وند

شهید مجتبی متعبد آگاه

منبع: یاد نیکان


شهید مجتبی آدینه وند بسیار متعبد و متشرع بود و در انجام عبادات فردی وسواس خاصی داشت. در نماز حال خوشی داشت و این حال برای همه دوستان محسوس بود. وارد مسجد که می شدیم مجتبی را در گوشه ای می دیدیم که مشغول عبادت است. اگر با هم و بطور جمعی مسجد می رفتیم و تا وقت نماز فرصت بود غالبا می نشستیم و مباحثی را پیش می کشیدیم اما مجتبی پس از دقائقی به کناری می رفت و مشغول نماز می شد، گوشه ای از مسجد صاحب الزمان عجل الله فرجه الشریف که وعده گاه او برای عبادت بود همیشه برای من یک خاطره بیاد ماندنی است که شاید برای سایر دوستانمان هم همین طور باشد.







تعبد او یک تعبد آگاهانه بود،‌چون علاوه بر مطالعات زیادی که در مباحث گوناگون اعتقادی، فقهی، اخلاقی و ... داشت فردی بسیار فکور و اندیشمند بود. در برخورد با مسائل انسانی اهل فکر و اندیشه بود و واقعا با مسائل بصورت سطحی و قشری برخورد نمی کرد.  این ویژگی ، چه در رفتار فردی و چه رفتارهای اجتماعی او خیلی نمود داشت.

   برای کارهایش ، برنامه هایش، رفاقت هایش قواعدی قائل بود که مبتنی بر یک پشتوانه عقلی و فکری بود.

   مجتبی در جلسات دعایی که با هم داشتیم واقعا حال خوشی داشت. گر چه به اقتضای آن دوران، نماز شب خواندن و مناجات های شبانه حتی بصورت گروهی در بین برخی فراگیر بود ، اما مواردی از دوستان جدّاً حالات خاصی داشتند من جمله مجتبی که این مسأله در مناجات های مکتوبی هم که از او به یادگار مانده کاملاً معلوم است.

   آن وقت ها یک نوحه ای بود که زبان حال حرّ را بیان می کرد و آقای حاج صادق آهنگران هم آنرا با نوای خوش خود خوانده بود، مجتبی نوار آن را پیاده کرده بود که الان به خط خود او آن نوحه موجود است. گاهی وقت ها که چند نفری با هم نشسته بودیم شروع می کرد به خواندن آن با همان لحنی که آقای آهنگران خوانده بود. یکبار هم یادم می آید بنده و آقای اخویان منزلشان بودیم شروع کرد به خواندن آن نوحه که مطلع آن این بود:


حرّ خطا کارم پریشانم(2)    از کرده های خود پشیمانم        مولا حسین جانم(2)


دراینجا ملاحظه بخشی از مناجات های آن شهید عارف که در لابلای نوشته هایش جمع آوری شده است ما را با شهدای والا مقام و دغدغه هایشان آشنا می سازد:


خداوندا ! ما را یاری فرما که عقل ما از قرآن بهره ای ببرد، یک لحظه مرا به خودم وامگذار، چون وقتی بیاد تو نیستم همیشه در غفلت هستم و گناهانی را مرتکب می شوم که نمی دانم، نه یاد خدایی و نه یاد آخرت و نه اراده خیر و اقبال به بهشت، و نمی دانم دلم کجاست، همیشه به امور دنیایی فکر کرده و سرگرم هستم و از همه بدتر در خطر صید شیطانم.

خدایا! با اینکه می دانم اجل آمدنی است اما غافلم. 

پروردگارا! ما را یاری فرما از طریق خدمتهای بزرگ به آئین پاکت و به بندگانت ، صفحات عمر خود را با خطوط زرینی که نمایانگر رضای کامل توست رقم زنیم و سرانجام بفیض شهادت در راه تو نائل گردیم و در آغوش رحمتت جای گیریم.

خدایا! بما ایمانی بده که با خودمان ببریم، آن ایمانی که همیشه بوده و در قلبمان جا گرفته.

بار خدایا! ترا سپاس می کنیم که ابتدای کار ما را با سعادت شروع کنی و به شهادت و فداکاری پایان دهی.

خدایا! نفسم را به تیغ معرفتت بکش و سلوک طریقت را برایم سهل کن.

بارالها! در این دنیا گناه کردم مرا پوشاندی و در میان مردم روسیاهم نکردی.

الا ای رب اعلای من! خود ناریم لکن در میان نـوریان "جبهه" فـریـاد بر می آورم که «یاستارالعیوب» به مقام ایشان گناهانم را در آنسرای نیز بپوشان.



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.